:D
sheytoonbala |
اعتراف میکنم ...اعتراف میكنم بچه كه بودم همش سعی داشتم كلید برق رو تو حالت تعادل قرار بدم طوری كه نه خاموش شه نه روشن! :D هعی!حس رنگ زرد چراغ راهنمایی رانندگی رو دارم که هیچکی بهش تـــــــوجـــــــه نمیکنه !
زمانه عجیبتو زمانی زندگی میکنیم که غذا قبل از اینکه بره تو معده ...
خدانانوایی شلوغ بود و چوپان،مدام اینپا و آنپا میکرد، نانوا به او گفت:چرا اینقدر نگرانی؟ گفت:گوسفندانم را رها کردهام و آمدهام نان بخرم، میترسم گرگها شکمشان را پاره کنند! نانوا گفت:چرا گوسفندانت را به خدا نسپردهای؟ گفت:سپردهام، اما او خدای«گرگها»هم هست!
گم شده :|
زنگ زدم خونه خواهرم،بچه خواهرم گوشي روبرداشت.
گفتم:سلام،بگومامانت صحبت کنه. گفت:نميشه،داله گليه مي تونه :|
گفتم:بابات کجاست؟ گفت:دم دله،داله با آقا پليسه صحبت مي تونه.
گفتم:داداش علي کو؟
گفت:اونم لفته بيمالستانالو بگلده. .درحالي که داشتم ازشدت نگراني سکته مي کردم، بلندگفتم:مگه چي شده؟ گفت:من گم شدم. گفتم:مگه الان کجايي؟ گفت:زيل تخت....
دانلود آهنگ چشمای رویایی از زانیار خسروی
دانلود آهنگ با کیفیت ۳۲۰ دانلود آهنگ با کیفیت ۱۲۸
مستی!دختری زیبا بود اسیر پدری عیاش، که درآمدش فروش شبانه دخترش بود! دخترک روزی گریزان از منزل پدری ، نزد حاکم پناه گرفت و قصه خودبازگو کرد. حاکم دختر را نزد زاهدشهر امانت سپردکه در امان باشد اما جناب زاهد همهمان شب اول، دختر را ......... . . نیمه شب ، دختر نیمه برهنه به جنگلگریخت و چهار پسر مست او را اطراف کلبه خود یافتند و پرسیدند با این وضع،این زمان، در این سرما، اینجا چه میکنی!!!؟ دختر از ترس حیوانات بیشه و جانش گفت که آری پدرم آن بود و زاهد از خیر حاکم چنان، بی پناه ماندم. پسرها با کمی فکر و مکث و دیدن دختر نیمه برهنه او را گفتن: تو برو درمنزل ما بخواب، ما نیز می آییم. دختر ترسان از اینکه با این چهار پسر مست تا صبح چگونه بگذراند در کلبه خوابش برد. . صبح که بیدار شد دید بر زیر و برش چهار پوستین برای حفظ سرما هست و چهار پسر بیرون کلبه از سرما مردند! . باز گشت و بر در دروازه شهر داد زد که: از قضا روزی اگر حاکم این شهر شدم، خون صد شیخ به یک مست فداخواهم کرد، وسط کعبه دو میخوانه بنا خواهم کرد، تا نگویند که مستان ز خدا بی خبرند
الله اکبر!!امروز یه پسریو دیدم داشت گریه میکرد... گفتم چی شده ؟؟؟ گفت : دوست دخترم میخواد عکسامو پخش کنه !!!!! الله اکبر!! خدا به دادمون برسه !!! مرگ بر اسرائیل !!!
مبارک!!!ﺩﺍﺩﺍﺷﯿﺎ ﺁﺑﺠﯿﺎ ﺁﯾﻔﻮﻥ ﺩﺍﺭﺍ :((( ﻭﺭﺯﺷﮑﺎﺭﺍ ﺷﮑﺴﺖ ﻋﺸﻘﯽ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻫﺎ ﮔﻨﺪﻩ ﻫﺎ ﻣﻐﺮﻭﺭﺍ ﭘﺎﺳﺘﯿﻞ ﺧﻮﺭﺍ ﻋﻤﻪ ﺩﺍﺭﺍ ﺗﻪ ﺭﯾﺶ ﺩﺍﺭﺍ ﺗﮏ ﭘﺮﺍ ﭘﺮﻧﺴﺴا ﻣﺪﻻ ﻋﮑﺎﺳﺎ ﺩﻫﻪ 60 ﺍﯾﺎ ﺩﻫﻪ 70ﺍﯾﺎ ﺳﯿﻨﮕﻞ ﻓﻮﺭ ﺍﻭﺭﺍ :((( ﺑﻼﮐﺎ :| ﻫﻮﯾﺠﺎ ﭘﺴﺖ ﺩﺯﺩﺍ ﺗﮓ ﮐﻨﺎ ﻭ ..... ﻋﯿﺪ ﻫﻤﺘﻮﻭﻭﻥ ﭘﯿﺸﺎﭘﯿﺶ ﻣﺒﺎﺭﮎ!!!
ﻟﻌﻨﺖ ﺑﺮ ﺷﯿﻄﻮﻥﻃﺮﻑ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﮔﻨﺎﻩ ﮐﺒﯿﺮﻩ گفته؛ ﻟﻌﻨﺖ ﺑﺮ ﺷﯿﻄﻮﻥ بعد ﯾﻬﻮ ﺷﯿﻄﻮﻥ ﻇﺎﻫﺮ شده گفته: ﻟﻌﻨﺖ ﺑﺮ ﺧﻮﺩﺕ ﻟﻌﻨﺖ ﺑﺮ ﺟﺪ ﻭ ﺁﺑﺎﺩﺕ ﻣﻦ ﻋﻤﺮﺍً ﺍگه ﻋﻘﻠﻢ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺗﻮ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺮﺳﻪ !!!
خدیا همه نیازمندان به شفا رو شفا بده :|به دختر داییم میگم اخ چقد هوا گرمه برم لباسمو عوض کنم بلند شدم که برم دستمو میگیره و با ژست خاصی میگه : لباستو عوض نکن ... چاییتو عوض کن .. چاییتو گزل کن :| من برم یه دوش اسید بگیرم بش نیاز دارم :|
گو تو روم!!!به ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺑﮕﻮ ﻣﻦ ﺩﯾﮕﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ :|
یکی از محاسنات یه آبانی اینه که...یکی از محاسنات یه آبانی اینه که... اصلن به ماه تولدش نمینازه! خصوصاً اون روز نوزدهمش!!! به همین برکت قسم!!! حدیث : نرگس =| نرگس:جونم؟:D
ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﻗﺎﻧﻊ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ...دﯾﺸﺐ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎﺧﺪﺍ ﺭﺍﺯ ﻭﻧﯿﺎﺯ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ، ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﺧﺪﺍ ﺟﻮﻥ ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺑﺪ ﻣﯿﺎﺭﻡ؟؟ ﺁﺧﻪ ﮔﻨﺎﻫﻢ ﭼﯿﻪ؟ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻧﺪﺍ ﺁﻣﺪ ﮐﻪ: . . . . . . . . . ﮔﻨﺎﻩ ﺗﻮ خوشگلیته ، خوشگلی ﺩﺭﺩ ﺳﺮ ﺩﺍﺭﻩ، ﭘﯿﺮ ﻭ ﺟَﻮﻭﻥ،ﺧﺮﺩ ﻭ کلوﻥ، ﻋﺸﻘﺘﻮ ﺯﯾﺮ ﺳﺮ ﺩﺍﺭﻩ، ﻫﺰﺍﺭ ﻫﺰﺍﺭ ﮐﺸﺘﻪ ﺩﺍﺭﯼ، ﻫﺰﺍﺭ ﻫﺰﺍﺭﺗﺎ ﺑﯿﻘﺮﺍﺭ، یعنی به جان خودم ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﻗﺎﻧﻊ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ...
سخت ترین قسمت روزه داریسختترين و طاقت فرساترين لحظه روزهداری وقتيه که يه دونه تخمه رو فرش پيدا ميکنی و هيچ کاری ازت ساخته نيست!!!
بذارین تو حال خودم باشم!ﺑﺬﺍﺭﯾﻦ ﺗﻮ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺎﺷﻢ . . . ( : ﺷﻤﺎ ﺍﺻﻼ ﺗﻮﺟﻪ ﻧﮑﻨﯿﻥ ﺩﺍﺭﻡ ﺧﻮﺩﻣﻮ ﻟﻮﺱ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮔﯿﺮ ﺑﺪﯾﻦ ﺑﮕﯿﻦ ﭼﯽ ﺷﺪﻩ ؟ ﻫﯽ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﮐﻨﯿﻦ (:
بدبخت شدیم رف!ﺟﻮﺍﺩ ﻣﺤﺘﺸﻤﯿﺎﻥ ﮔﺰﺍﺭﺷﮕﺮ ﻭﺍﻟﯿﺒﺎﻝ: ﻭﻗﺘﯽ ﺳﺮﻋﺖ ﺭﻭ ﭼﺎﺷﻨﯽ ﮐﺎﺭ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﯼ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﭙﺬﯾﺮﯼ ﮐﻪ ﺧﻄﺎ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﯿﺎﺩ . ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻦ ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﻧﮑﻨﯿﺪ !! ﺑﺪﺑﺨﺖ ﺷﺪﯾﻢ ﺭﻑ ، ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﮔﺰﺍﺭﺷﮕﺮﺍﯼ ﻭﺍﻟﯿﺒﺎﻟﻢ ﺳﺮﺍﯾﺖ ﮐﺮﺩﻩ !
یه سوال؟؟ﺁﻗﺎ ﯾﻪ ﺳﻮﺍﻝ ﺩﺍﺭﻡ ! ؟ . . . ﭼﺮﺍ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻓﯿﻠﻤﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ، ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺭﻥ ﭼﻤﺪﻭﻥ ﻣﯿﺒﻨﺪﻥ ... ﺷﻮﺭﺕ ﺑﺮﻧﻤﯿﺪﺍﺭﻥ؟؟؟؟ ﻟﺒﺎﺱ ﺯﯾﺮ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﻤﻪ
من دیگه نمیدونم!من هنوز استقلال آلبالو رو به عنوان یه میوه به رسمیت نمیشناسم... یا باید مربا بشه یا هرطور که میتونه خودشو به گیلاس تبدیل کنه! من دیگه نمیدونم!
اصن یه وضیه=|دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده، سواد داری؟ ( خو چه ربطی داشت؟) نوچ نوچ بی سوادی؟ نوچ نوچ پس تو خر من هستی !!!!! و به این ترتیب ما اوسکول وار بزرگ شدیم ! این یکیش خیلی خارجیه: آن مان نباران دو دو اسکاچی آنی مانی کلاچی!!! ( یهنی چی آخه! زبون آفریقایی میخوندیم؟!!) ده بیست سه پونزده هزار و شصت و شونزده هرکی میگه شونزده نیست!!
خاله پیرزن خونه نیست! آخه رفته انگلیس! بخره یه خودنویس! خودنویسش گرونه دونه ای یه قرونه!!! ( یعنی خیلی گرون بوده مثلا!) این یکی که دیگه اینقدر تاثیر گذار بوده که الانم میگیمش!! اتل متل توتوله! گاو حسن چه جوره! نه شیر داره نه پستون ( بعد خیلی جالبه اینجا که بدون شیر و پستون شیرشو بردن هندستون)!!! یک زن کردی بستون! ( و اینگونه بود که از هند به کردستان سفر کردیم!) این یکی!!! حسن یک حسن دو حسن سه . . . حسن ده حسن دنده به دنده! حسن بشقاب پرنده! حسن چرا نمیخنده! ( و بعد در کمال تعجب و ناباوری!!!) حسن میشینه میخنده! حسن نوکر بنده! این یکی هم که نهایت هنر ما رو در متصل کردن مسایل نامربوط به هم نشون میداد!!! یک، یه دوستی داشتم دو، دوسِش میداشتم (تا اینجا اکی!! ربط داشت!) سه، سپاسگذارم!!! چهار، چاره ندارم! پنج، پنجه آفتاب! شش، شیشه شکستم! هفت، هفتیر کشم من! هشت، هشتیر کشم من! نه، نامه رسونم! ده، دروازبونم! ( و حالا بعد از انتخاب تمام شغل های آبرومند موجود میزدیم تو کار مطربی!!) یازده، ریزه میزه!!! دوازده، قر میریزه!!! مغز داشتیم ما!!!! بعد ازمون انتظارم دارن بریم خارج درس بخونیم اوناهم راهمون بدن!!
یکی از فانتزیامیکی از فانتزیام اینه که دکور ماه عسل موقع پایین اومدن بخوره تو سر احسان علیخانی
|
|
[ طراح قالب : آوازک | Theme By : Avazak.ir ] |